چند کاراکتر جهت خالی نبودن فیلد عنوان
قبل از اینکه شروع به نوشتن این پست کنم، یاد سروش صحت افتادم که یک بار گفته بود برای پست گذاشتن تو اینستاگرام دو تا مشکل دارم؛ اول اینکه نمیدونم چه عکسی بذارم. دوم اینکه نمیدونم زیرش چی بنویسم:)) اینم وضع منه وقتی بعد از مدتها اومدم اینجا چیزی بنویسم. باز خوبه بلاگ الزامی به عکس گذاشتن نداره:))
از آخرین پستی که گذاشتم نزدیک پنج ماه میگذره و به قول فرنگیها لانگ تایم نو سی:) و وقتی یادم میاد چرا اینجا رو راه انداختم و دنبال چی بودم و چقدر ازش دورم، خاموش کردن صدای سرزنشگر درون سخت میشه... به هر حال برای روشن شدن موتور نوشتن، میخوام کمی از روزمرهم بگم. با ما همراه باشید!
1. هفته گذشته بیست و سه ساله شدم آما طبق قراری که پنج سال پیش با خودم گذاشتم محکومم به حبس ابد در هفده:) و این خوبه!
2. آقای هم کله برام یک دفتر چوبی با ورقهای کاهی خریده و شرط کرده فقط احوالات خوبم رو توش بنویسم. البته که بنده معتقدم این حرکت ایشون منجر به خودسانسوری میشه آما دارم توش شکرگزاری و قدردانی و مناجات مینویسم و همون دفتر منو ترغیب کرد برگردم اینجا
3. نزدیک کریسمس هری پاتر دیدن حال میده:) ببینید و خوشحال باشید که کمتر از یک ماه دیگه قسمت ویژهش پخش میشه*_*
4. آدمهایی که ازشون بدم میاد به عدد انگشتان دست هم نمیرسند. یکیشون قطعا این استادیه که الان صداش داره از تب بغلی کروم پخش میشه:)
5. طبق یک قرار نانوشته این روزها وقت خوندن کتاب کشتی پهلوگرفته است.
6. از خوشبختیهای این روزها رفتن به خونه خواهر هم کله و تماشای قریبُ العهد به مبدأترین* عضو خانواده است که گردنش بوی بهشت میده^_^
7. زیاده عرضی نیست:)
*کودکان ما، سرور و مولای ما هستند و بر ما حکومت میکنند و هر چه فرمان بدهند به دیده منت میپذیریم و اطاعت میکنیم. علت این امر، آن است که آنان قریب العهد به مبدأ و خالق هستی میباشند و روح و جانشان تازه از مبدأ در جسم و تنشان دمیده شده است. از این روست که اقتدار کاملی بر انسان دارند و حتی پادشاهان نیز از این که اسب کودکانشان شدهاند، خوشحال و مسرور هستند.
متن بالا از علامه حسن زاده آملی
سلام :)
خوش اومدین.
من م هنوز توی هجده گیر کردم :دی
نوشتن خاطرات خوب و مناجات چقدر خوبه .